جدول جو
جدول جو

معنی حسین فوزی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین فوزی
(حُ سَ فَ)
او راست: السراج الوهاج عن ذکر العوائد و حقوق الزواج که در 1310 هجری قمری 1892/ میلادی تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از فهرست کتاب خانه ازهر ج 6 ص 28)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ)
ابن علی بن محمد بن احمد بن حسین بن احمد خزاعی نیشابوری رازی مکنی به ابوالفتوح (متوفی 535 یا 560 هجری قمری). رجوع به ابوالفتوح شود. و در هدیه العارفین ج 1 ص 312 تبصره الانام در ملل و نحل و الرساله الحسینیه را به وی نسبت داده است
ابن محمد آمدی متخلص به رازی از کاتبان دیوان بود و در 1120 هجری قمری درگذشت. او راست: ’نصایح الابرار’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 324)
ابن طلحه رازی کاتب. اوراست: ’هدایه’ در ترسل. (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ غَزْ زی)
ابن محمد بن مصطفی بالی غزی عالم. متولد در غزه 1235 هجری قمری 1820/ میلادی و متوفی در 1271 هجری قمری 1855/ میلادی او راست: منظومۀ منحهالرحمان فی فضایل رمضان و جز آن. (معجم المؤلفین از فهرست ظاهریه) (اعلام النبلاء ج 7 ص 297)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن عمر. منسوب به جد خویش و محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن ابوالقاسم بن حسین عودی اسدی حلی. او راست: ردّ بر محقق کرکی علی بن عبدالعال. متوفی 994 هجری قمری در مسئلۀ فلسفی ’اثبات معدوم’. صاحب ذریعه گوید: این مرد از نوادگان حسین بن نصیرالدین موسی عودی در سدۀ هشتم هجری میباشد. رجوع به ذریعه ج 10 ص 192، 195 و فیض القدسی در احوال مجلسی در مقدمه بحارالانوار چ کنپانی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عَ)
ابن عبدالله شمّری بن محمد بن احمد از ادبای عراق بود. نیاکانش ساکن کردستان بوده و پدرش به بغداد آمده وی در آنجا متولدگردید و مدتی قاضی نجف بود و در اعظمیۀ بغداد در سن شست سالگی درگذشت. تألیفهایی در معانی و بیان و منطق دارد. (اعلام زرکلی ج 2 ص 273) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن حسین بن حسن، ملقب به علاءالدین جهانسوز ملک الجبال عباسی. از 545- 556 هجری قمری پادشاه غور بوده است. وی دولت غوریۀ فیروزکوه را بسط داد و بهرامشاه غزنوی را شکست و شهر غزنین را قتل عام کرد و هفت شبانه روز این شهر را بسوخت و به این سبب جهانسوز لقب گرفت. رجوع به غوریان شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ فَ)
ابن عبدالله رومی قسطنطینی شاعر متخلص به فردی معروف به ارایچی زاده. متوفی 1121 هجری قمری دیوان شعر ترکی و ’شاپورنامه’ بنظم ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 325)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ فِ)
ابن عبدالعزیزبلنسی فهری خطیب حمص و مکنی به ابوعلی بود. او راست: شرح ’الجمل’ زجاجی و جز آن. (کشف الظنون). وی به سال 679 هجری قمری درگذشت. رجوع به ابوعلی حسینی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ رَ)
پزشک مصری. درگذشتۀ 1312 هجری قمری او راست: حفظ صحه المتزوج و العارب. (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمدتقی بن محمدعلی نوری مازندرانی محدث رجال شناس معاصر معروف به حاج میرزاحسین نوری در 1254 هجری قمری / 1838 میلادی در فومن مازندران متولد گشت و به عراق مهاجرت کرد و در نجف در17 جمادی دوم 1320 هجری قمری 1902/ میلادی درگذشت. او راست: ’فصل الخطاب فی تحریف الکتاب’ که موجب طعن بر وی گردید و کتابی بنام ’کشف الارتیاب’ در رد آن نوشته شدو حاجی نوری نیز ردی بر ’کشف الارتیاب’ نگاشت و حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی مؤلف ذریعه کتابی بنام ’النقداللطیف’ در محاکمه میان ایشان با تأیید حاجی نوری نگاشت. (ذریعه ج 10 ص 220). ونیز او راست: ’مستدرکات الوسائل’ که ذیلی است بر کتاب ’تفصیل وسائل الشیعه’ تألیف شیخ حر عاملی که در سه جلد بزرگ چاپ شده و اخیراً نیز در چندین مجلد تجدید چاپ شده است. دیگر از آثار او ’دارالسلام’ در خواب نما شدن و ’کشف الاستار’ و ’البدر المشعشع فی ذریه موسی المبرقع’ و ’تحفهالزائر’ و ’جنهالماوی’ و ’حاشیۀمنتهی المقال’ و ’سلامهالمرصاد’ و ’شاخۀ طوبی’ و ’صحیفۀ علویه’ و ’صحیفۀ سجادیۀ چهارم’ که ذیل است بر ’صحیفۀ سجادیه سوم’ تألیف عبدالله افندی و ’ظلمات الهاویه’ و ’فیض قدسی’ در تاریخ خاندان مجلسی و ’کلمه طیبه’ و ’لؤلؤ و مرجان’ که در آن به روضه خوانان تاخته و موجب دشمنی آنان و طعن بر وی گردید. و مستدرک مزار بحار و ’معالم العیر’ که مستدرک جلد هفدهم بحار است و ’مواقع النجوم’ و ’میزان السماء’ و ’النجم الثاقب’ و ’نفس الرحمان’ که در احوال سلمان فارسی است. وی شاگرد شیخ عبدالحسین، شیخ العراقین و شیخ مرتضی انصاری و حاجی ملا علی کنی و میرزا محمدحسن شیرازی وسید مهدی قزوینی و میرمحمدهاشم خوانساری بوده است ومعروف ترین شاگرد وی حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی مؤلف الذریعه و حاج شیخ عباس قمی میباشند. (ریحانه الادب) (هدیه الاحباب ص 180) (ذریعه) (اعیان الشیعه ج 27 ص 139) (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 330). قزوینی گوید: صاحب ترجمه کتاب خانه جامع و معتبری داشت که در ایران و عراق عرب نظیر آن در کمیت و کیفیت گویا یافت نمیشد ولی بعد از وفات او بکلی متفرق شد. وی پدرزن مرحوم شیخ فضل الله نوری مقیم تهران و جد مادری اولاد او بود و بسیاری از کتب نفیسۀ نادرۀ او را در شش سال قبل که راقم این سطور (قزوینی) به ایران مراجعت نمود نزد آقا ضیاءالدین نوری پسر شیخ فضل الله دید، ولی بعد از وفات او معلوم نشد عاقبت آن کتب به کجا انجامید. (وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی مجلۀ یادگار سال 3 شمارۀ5). مقداری از این کتب که نزد خاندان بهزادی در تهران بود توسط حاج آقا حسین بروجردی خریداری شد و به عراق عرب منتقل گردید و اکنون در نجف در کتاب خانه مدرسه بروجردی موجود است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن عبدالرحمان حنفی ملقب به حسام الدین در شهر بروسه تدریس میکرد و همانجا در 926 هجری قمری / 1520 میلادی درگذشت. تألیفاتی دارد که در معجم المؤلفین یاد شده است. (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 8 ص 97) (شقائق نعمانیه ج 1 ص 610) (کشف الظنون)
ابن عباس قسطنطینی حنفی واعظ جامع حاج اوحد. در 1105 هجری قمری / 1694 میلادی درگذشته است و مؤلفاتی دارد. (معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 324)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زَ)
ابن عبدالله. برادر ملا علی زنوزی مدرس حکیم است و باتفاق ملا حسن محلاتی و ملا هاشم کاشی تقویم استخراج کرد. (ذریعه ج 8 ص 219 از المآثر و الاّثار ص 220)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زو زَ)
ابن احمد بن حسین. متوفی 486 هجری قمری صاحب ’المصادر’ وشرح معلقات و ترجمان قرآن در هدیه العارفین ج 1 ص 310کتابی بنام کتاب اللغهالفارسیه به او منسوب داشته است. رجوع به مقدمۀ این لغتنامه و روضات ص 238 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ صَ فَ)
شاه سلطان حسین صفوی، (1694-1722 میلادی) فرزند شاه سلیمان اول (شاه صفی دوم) صفوی فرزند شاه عباس دوم، فرزند شاه صفی اول، فرزند شاه عباس اول صفوی است. شاه سلطان حسین شش برادر کوچکتراز خود داشت و پدرش شاه سلیمان هنگام مرگ وصیت کرد که تخت و تاج به سلطان مرتضی که از نظر سن کمتر و- از نظر عقل برتر از سلطان حسین بود تعلق گیرد، لیکن امرا پس از مرگ او سلطان حسین که بزرگترین فرزند شاه سلیمان بود را به تخت نشاندند. هدایت درباره روزگاراو مینویسد: ’رقاصان کابلی عزیزتر از بطلان زابلی بودند، و لولیان شیرازی محترم تر از دلیران قفقازی، میدانهای مصاف به ایوانهای زفاف تغییر یافت، و مضمار رزم به مزمار بزم، ارباب ریاضت را خشک مغز خواندند و حکما را مبتدع نام کردند...’. و پس از اشاره به طرد و اخراج علما مانند ملا محمد صادق اردستانی گوید: قدرت به دست زنان و حرم سرایان افتاده بود. و سپس داستان خرابی اوضاع قندهار، و آمدن میرویس غلیجائی برای عرض حال به اصفهان، و عدم توجه اولیای امر بخواسته های وی، و بازگشت او و برافراشتن علم طغیان و استقلال در قندهار یاد کرده است. و چنانکه میدانیم پس از مرگ میرویس، برادرش عبدالعزیز جای وی بگرفت و هرات را نیز بگشود و پس از او پسرش محمود نشست و چون شاه سلطان حسین قدرت عزل او را نداشت فرمان حکومت و لقب صوفی صافی ضمیر برایش فرستاد اما او قانع نشد و به طرف کرمان وسپس شیراز حمله برد و اصفهان را محاصره کرد. هدایت گوید: در این حال علما و روحانیون اصفهان تعویذ و دعای جوشن صغیر مینوشتند و به بازوی شاه می بستند و عاقبت در بامداد جمعه 12 محرم 1135 هجری قمری شاه سلطان حسین صفوی با جمعی از امرا از شهر درآمده و در فرح آبادبه نزد محمود غلیجائی افغان آمده خود را خلع کرد و تاج را بر سر محمود نهاد. و روز چهاردهم محمود به شهر درآمد و شاه را در اندرون زندانی کرد. و در 1141 هجری قمری چون لشکر عثمانی بخشهائی از غرب ایران را اشغال کرده و شاه سلطان حسین را از محمود خواستند، او شاه زندانی را کشت و سرش را برای ایشان فرستاد. و جنازه اش را در قم دفن کردند. از آثار وی مدرسه چهارباغ و کاخ فرح آباد و تعمیر چهل ستون باقی است. وزیران وی به ترتیب عبارتند از: 1- شاه قلی پسر شیخعلی زنگنه. 2- محمد مؤمن شاملو. 3- میرزا طاهر وحید قزوینی. 4- فتحعلیخان داغستانی پسر القاص میرزا بن ایلدرم. 5- آخرین وزیر وی محمدقلیخان بود که بدست افغانها کشته شد. پسرش طهماسب میرزا در هنگام محاصرۀ اصفهان به ولایت عهد منصوب شده بود پس از شنیدن خبر قتل پدر در قزوین خود را شاه خواند. رجوع به طهماسب دوم و روضه الصفای ناصری و ذریعه ج 2 ص 84 و فهرست سبک شناسی ج 3 و مسکوکات رابینو ص 40 و تاریخ مشروطۀ کسروی ص 484 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن علی بن ابی منصور صوفی مالکی. ساکن مصر و ملقب به صفی الدین. او راست: کتاب الرساله. وی در 682 هجری قمری 1283/ میلادی درگذشته است. (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین) (روضات ص 226)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کَ فَ)
ابن رستم حنفی رومی، قاضی مکه بود و در آنجا در1010 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح صحیح مسلم و جز آن. (معجم المؤلفین از خلاصه الاثر) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 321)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لُ)
ابن عبدالله برسوی متخلص به لوحی. متوفی در 1165 هجری قمری او راست: منظومۀ معراجی به ترکی. (هدیه العارفین ج 1 ص 326)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مِ وَ)
ابن محمد بن احمد مروزی یا مروروذی شافعی مکنی به ابوعلی قاضی فقیه اصولی. متوفی 23 محرم 462 هجری قمری 1070/ میلادی او راست: تلخیص تهذیب بغوی به نام لباب التهذیب و شرح فروع ابن حداد و جز آن. (معجم المؤلفین از طبقات الشافعیه) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 107) (هدیه العارفین ج 1 ص 310). و رجوع به ابوعلی شود
ابن واقد قاضی. متوفی 160 هجری قمری او راست: تفسیر قرآن. (هدیه العارفین ج 1 ص 304)
ابن حسن. متوفی 246 هجری قمری او راست: کتاب الصیام. (هدیه العارفین ج 1 ص 304)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن الرضا آوی علوی. شاعر آخر سدۀ هفتم و آغاز هشتم هجری. ادیب مترسل بود. او راست: ترجمه محاسن اصفهان از مفضل بن سعد مافروخی که به سال 729 هجری قمری بپایان رسانیده و براون آن را در 1901 م. به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد، عباس اقبال ترجمه فارسی آوی را در سال 1328 هجری شمسی در تهران پخش کرده است. اشعار آوی در ص 6، 7، 24، 28، 31، 33، 43، 44، 58، 99، 101، 115، 131، 132، 135 آن کتاب دیده میشود
لغت نامه دهخدا